به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی(
تبلیغ نیوز)، حجتالاسلام والمسلمین مهدی زندیه در گفت و گویی در مورد ضرورت پرداختن به فلسفه در حوزه علمیه و آشنایی طلاب با این علم، اظهار داشت: مرحوم شهید مطهری، از ارسطو، معلم اول، نقل میکند که ایشان گفته است: «اگر باید فیلسوفی کرد باید فیلسوفی کرد و اگر نباید فیلسوفی کرد باز هم باید فیلسوفی کرد»؛ مرحوم شهید مطهری در تفسیر این جمله میفرماید: فلسفه یا درست است و کارایی دارد و باید آن را تأیید کرد و یا غلط است و باید آن را طرد کرد. معنای کلام ارسطو این است که اگر فلسفه درست است، باید فیلسوف شد و با نوعی فیلسوفیگری آن را تأیید کرد و اگر هم غلط است و طرد شدنی باز باید فیلسوف شد و فلسفه را آموخت و با نوعی فیلسوفیگری، فلسفه را نفی و طرد کرد.
وی با بیان اینکه حقیقت فلسفه خردورزی است، گفت: بدون خردورزی نمیتوان نافی یا مُثبِتِ چیزی بود؛ اگر موافق فلسفه هستیم، باید به دنبال فراگیری آن برویم؛ اگر مخالف فلسفه هم باشیم، باز باید فیلسوف باشیم؛ مثلاً غزالی در برههای از زندگیاش مخالف فلسفه بود و لذا «تهافت الفلاسفه» را نوشته است؛ این کتاب سراسر فلسفیدن و حرکت فلسفی است.
مدیرگروه فلسفه و کلام اسلامی مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه خواهران تصریح کرد: در میان علمای امامیه، مرحوم میرزامهدی اصفهانی، مؤسس مکتب معارفی خراسان و یا مکتب تفکیک بر اسفار ملاصدرا تعلیقه دارد؛ چنین فردی قطعاً باید فلسفه خوانده باشد و فلسفه را خوب بداند تا بر اسفار تعلیقه بزند؛ بیشتر مخالفان فلسفه در حوزه علمیه، فلسفه را خوب خواندهاند؛ دیگران هم شبیه سخن ارسطو را گفتهاند؛ یاسپرس، فیلسوف و روانپزشک آلمانی قرن 19، گفته است «آنها که مخالفت با فلسفه میکنند، ناخودآگاه بنایی برپا میکنند که فلسفه است».
وی با تأکید بر اینکه آموختن فلسفه ضرورت دارد و گریزی از آن نیست، افزود: فراتر از ضرورت، اساساً فلسفه نیاز روحی انسان است، زیرا به قول ارسطو، اساساً فلسفه با شگفتی و حیرت در برابر جهان آغاز شد؛ فلسفه از نیاز انسان به دانستن و فهیمدنِ پرسشهای اساسی که همواره برای انسانها مطرح بوده، برخاسته است.
حجتالاسلام والمسلمین زندیه اظهار داشت: پرسشهای اساسی که همواره برای انسانها مطرح بوده است و انسان ها همواره به دنبال آن بودهاند، سؤالاتی از این دست است که آیا جهان مبدائی دارد؟ آیا هستی آفرینندهای دارد؟ آیا زندگی در دنیا پایان کار انسان است؟ آیا پس از مرگ زندگی دیگری وجود دارد؟ آیا زندگی دنیوی انسان به چه شکلی باشد مطلوب است؟ و ... اینها سؤالاتی است که در طول تاریخ، فیلسوفان تلاش کردهاند پاسخ معقولی به آنها بدهند و پاسخ به این پرسشها به همراه مبانی و براهینی که برای آن اقامه شده است، فلسفه را شکل داده است.
وی گفت: در طول تاریخ همواره فیلسوفانی وجود داشتهاند که پاسخشان به این پرسشها منفی بوده است و فیلسوفانی هم بودهاند که پاسخشان به این پرسشها مثبت بوده است؛ آنچه مهم است، اینکه پاسخ به این پرسشها را هر چند ادیان الهی دادهاند، اما باید انسانها با عقل و خردورزی به پاسخ این پرسشها برسند که البته در علم کلام این پرسشها با مبانی عقلی و نقلی بررسی و در حکمت مشاء به این پرسشها با مبانی صرفاً عقلی پاسخ داده میشود.
مدیر گروه فلسفه و کلام اسلامی مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه در تبیین ضرورت پرداختن به فلسفه برای خواهران طلبه در شرایط امروز و پاسخ به شبهات نوظهور تصریح کرد: فراگیری فلسفه همواره نه تنها ضرورت دارد و نیاز روحی بشر است، بلکه وظیفه دینداران و متعهدان اعم از زنان و مردان است؛ زیرا در ارتباط با پاسخ به این پرسشهای اساسی در مورد هستی، در دورانی شبهات اندکی مطرح بود، اما امروزه در تمامی ابعاد سؤالات مطرح شده قبلی، شبهات فراوانی وجود دارد که فیلسوفانی متعدد و متبحر بایستی به این پرسشها پاسخ دهند.
وی در خصوص لزوم توسعه فلسفه و حکمت متعالیه افزود: اگر در دورهای براهین اثبات خدا مورد نقد و بررسی ملحدان بود، امروزه ادله و شواهد متعددی بر نفی وجود خدا از سوی آنان مطرح میشود؛ امروزه اصل کارآمدی دین زیر علامت سؤال رفته و ابعاد مختلف مباحث انسانشناسی، راهنماشناسی و فرجامشناسی مورد نقد قرار گرفته است؛ به گونهای که تا کسی خوب معقول نخوانده باشد، قادر نخواهد بود به این پرسشها پاسخ دهد؛ معتقدم که بیش از 150 قاعده فلسفی وجود دارد که اگر خوب فراگرفته شوند، با استفاده از آنها و دیگر مبانی عقلی و نقلی میتوان به تمامی شبهات پاسخ داد.
حجتالاسلام والمسلمین زندیه اظهار داشت: به جرأت میتوان گفت که اگر در دهه 50 امثال مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم شهید مطهری نبودند، امکان نداشت سیل ویرانگر کمونیسم را مهار کرد؛ در زمان شاه، شاهد بودیم که هر روز از جوانان مؤمن ما، اعم از دختران و پسران، به سمت مارکسیستها گرایش پیدا میکردند و فقه، اصول و کلام سنتی قادر به مقابله با این هجمه نبود؛ امروز اوضاع بدتر شده و دشمنان دین و خدا، مجهزتر به میدان آمدهاند؛ امروزه هرچند کمونیسم به زبالهدان تاریخ افتاده است، اما ملحدان جدید با رویکرد جدید و استفاده ابزاری از علم، به میدان آمده و هزاران شبهه را مطرح کردهاند که قطعاً با فقه و اصول و امثال آن نمیتوان به آنها پاسخ داد.
وی با بیان این که باید فلسفه خصوصاً حکمت متعالیه خوب خوانده شود، گفت: باید منطق خصوصاً باب برهان دقیق خوانده شود؛ باید با فلسفه غرب و مکاتب غربی و مبانی ملحدان جدید به خوبی آشنا بود، وگرنه شاهد ریزش نیروهای جوان مؤمن خواهیم بود و وظیفه حوزه و حوزویان است که این بار را به دوش بکشند.
مدیرگروه فلسفه و کلام اسلامی مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه در پاسخ به این پرسش که آیا دانش کلام برای پاسخگویی به شبهات اعتقادی کافی نیست؟، تصریح کرد: البته برای پاسخ به شبهات اعتقادی، هم به علم کلام و هم به فلسفه نیازمندیم اما امروزه تأکید بر روی فلسفه به خاطر این است که علم کلام یک علم مصرفکننده می باشد؛ علم کلام از قواعدی که حقیقتاً کلامی باشند، برخوردار نیست و متکلمان بایستی برای اثبات مدعیات خود و رد شبهات مطرح شده در اعتقادیات از مبانی فلسفه استفاده کنند.
وی افزود: برای آشناشدن با مبانی فلسفی علم کلام چارهای جز ممحض شدن در فلسفه و خصوصاً حکمت متعالیه وجود ندارد، علیالخصوص اگر درد دین داشته و درصدد باشیم که مکتب اسلام جهانی شود و همه ابعاد دین مبین اسلام به خوبی به سراسر عالم برسد و انسانها را از گزند شبهات ملحدان مصون و محفوظ بداریم؛ در عصر جدید با صدها شبهه روبرو هستیم و شاهد مکتبهای نوظهور غربی هستیم؛ آیا در این شرایط میتوانیم جوانان خود را رها کنیم تا تحت تأثیر این شبهات قرار گیرند و از حقایق ناب اسلام ناب محمدی دور بمانند؟ مسلماً کسی که درد دین داشته باشد، نباید بیتفاوت باشد؛ بنابراین راهی جز فراگیری فلسفه نداریم، چراکه سنخ شبهات و نقدهایی که در رد دین و معارف دینی مطرح میشود، از مکاتب انحرافی فلسفی غربی است.
حجت الاسلام والمسلمین زندیه با بیان اینکه در این راستا رشته فلسفه و حکمت متعالیه به مجموعه رشتههای مؤسسه آموزش عالی خواهران(معصومیه) افزوده شده است، اظهار داشت: در رشته فلسفه در سطح 3 و 4 تمامی واحدهایی که در رشته کلام خوانده میشوند، البته کمی کمرنگتر وجود دارد؛ در رشته کلام، فلسفه غرب به خوبی خوانده نمیشود، فلسفههای مضاف ضروری خوانده نمیشود؛ معرفتشناسی به خوبی خوانده نمیشود، حکمت مشاء و اشراق و متعالیه اصلاً خوانده نمیشود، در حالی که بدون یادگیری این منابع و مباحث، امکان ندارد که بتوانیم در مبارزه با الحاد و شبهات اعتقادی موفق باشیم.
وی با تأکید بر فراگیری حکم متعالیه تصریح کرد: بنابراین پیشنهاد میکنیم کسانی که از ذهن وقادی برخوردارند و درد دین و حفظ جوانان مملکت را از هجمههای ملحدان دارند، رشته فلسفه و حکمت متعالیه را برای تحصیل انتخاب کنند و تلاش کنند که با جدیت به فراگیری ادامه دهند. حکمت متعالیه عنوان نظام فلسفی ملاصدرا است. صدرا در این نظام فلسفی، مبانی فلسفی خود را با استفاده از روشهای عقلی، نقلی و کشف و شهود پایهگذاری کرده است.
مدیرگروه فلسفه و کلام اسلامی مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه تصریح کرد: صدرا نزدیک 60 عنوان کتاب دارد که از میان آنها سه کتاب(اسفار، الشواهدالربوبیة و مفاتیحالغیب)، در حوزههای علمیه و دانشگاه تدریس میشود؛ یک زمان از یکی از بزرگان و صاحبنظران معاصر فلسفه سؤال کردم که اگر به شما بگویند که در عمرت فقط یک کتاب (غیر از کتب مقدس) میتوانی بخوانی، چه کتابی را انتخاب میکنید؟ در پاسخ گفت: اسفار را انتخاب میکنم، زیرا اسفار دریاست و همه چیز در اسفار وجود دارد.
وی با تأکید بر لزوم توسعه حکمت متعالیه در حوزه خاطرنشان کرد: حکمت متعالیه هر چند در زمان حیات ملاصدرا و حتی دهها سال بعد مورد نقد برخی فلاسفه اسلامی قرار گرفت، اما کم کم توسط فیلسوفانی همچون حاج ملاهادی سبزواری، آقا علی مدرس، شیخ محمدحسین اصفهانی، میرزا مهدی آشتیانی، ابوالحسن شعرانی، علامه طباطبایی و سیدجلال الدین آشتیانی ترویج شد و این نظام فلسفی توانسته در جهان شناخته شود و مورد توجه بزرگان فلسفه قرار گیرد؛ حکمت متعالیه توانست بسیاری از معضلات فکری و فلسفی را که در نظامهای مشاء و اشراق لاینحل بودند، حل کند و بسیاری از شبهات فلسفی و کلامی که امروزه از طرف مکتبهای فلسفی غربی مطرح شده است، را پاسخ دهد.